صنایع و مردم باید در مصرف انرژی همکاری کنند/ خطر محدودیتها جدی است
ارتباط فردا: صرفهجویی انرژی فقط کاهش مصرف نیست؛ کارشناسان انرژی میگویند با مدیریت بهینه مصرف در خانهها و صنایع و ارتقای آگاهی مردم، میتوان نهتنها هزینهها و اتلاف انرژی را کاهش داد، بلکه معیشت مردم، کیفیت هوا و اقتصاد کشور را هم تقویت کرد که در همین زمینه مدیر بهینه سازی مصرف انرژی شرکت ملی پتروشیمی ایران به ارائه توضیحاتی پرداخت.
در ادامه مصاحبه تفصیلی ایسنا با علی ربانی – مدیر بهینه سازی مصرف انرژی شرکت ملی پتروشیمی ایران – را میخوانید.
به نظر شما مهمترین مانع اجرای طرحهای بهینهسازی انرژی در سالهای گذشته چه بوده است؟
از دید من بهعنوان کارشناس حوزه انرژی، مسئله اصلی «بیتوجهی به اقتصاد انرژی» است. ما در حوزه انرژی کمبود قانون نداریم؛ از قانون اصلاح الگوی مصرف تا مصوبات هیئت وزیران، شورای عالی انرژی و طرحهای ماده ۱۲ و بعد از آن. حتی در موضوعاتی مانند بازار انرژی، محیطزیست و اخیراً شرکتهای کاربر نیز قوانین وجود دارد. اکنون هم آییننامه شرکتهای خدمات انرژی در دست تصویب است که البته به آن ایراداتی وارد دانستهایم. مشکل ما در بخش اجراست، نه در قوانین.
منظور شما از ضعف در اجرا چیست؟
باید یک توقف ایجاد کنیم و از بحث قانونگذاری وارد مرحله اجرای واقعی شویم. یکی از دلایل ناکامی در اجرای قوانین بالادستی، بیتوجهی به بازیگران اصلی حوزه اجراست. مثال روشن آن ماده ۱۲ است؛ ما از شرکتهای ESCO خواستیم بخاری عوض کنند، موتورخانهها را اصلاح کنند و طرحهای بهینهسازی را اجرا کنند و در مقابل از محل صرفهجویی به آنها گواهی بدهیم تا در بازار بفروشند. اما غافل شدیم که چنین شرکتهایی با توان سرمایهگذاری حداقل یک همت در کشور وجود ندارد و در شرایط تورمی موجود، بازگشت سرمایه چهار یا پنج ساله برایشان امکانپذیر نیست.
برای رفع این مشکل چه پیشنهادی دارید؟
پیشنهاد ما به بدنه دولت و مجموعههای تصمیمساز این است که برای صنایع بزرگ مانند پتروشیمی و فولاد باید انگیزه و جذابیت لازم برای ورود به طرحهای بهینهسازی ایجاد کنند. هزینه فرصتهای از دسترفته در این صنایع بسیار بالاست و میتوانند نقش مهمی در سرمایهگذاری طرحهای انرژی ایفا کنند.
اشاره کردید که مجموعهای از طرحها در سالهای اخیر ارائه شده است. این طرحها چه هدفی را دنبال میکنند؟
«۱۲ طرح» که طی چند سال گذشته طراحی شده، به حاکمیت انرژی کمک میکند تا اولاً روند افزایش ناترازی را که سالانه ۵ تا ۶ درصد رشد دارد، متوقف کند و ثانیاً در یک برنامه پنجساله آن را کاهش داده و به نقطه سربهسر برساند. این رویکرد دو مسیر دارد؛ یکی افزایش تولید و تنوع بخشی به سبد انرژی که امروز حدود ۷۰ درصد آن گاز است و دیگری بهینه سازی مصرف با مدیریت مصرف و ارتقای آگاهی مردم و اجرای نظامند طرح های بهینه سازی.
برخی شاخصهای انرژی مانند مصرف سرانه مورد بحث هستند. شما معتقدید این شاخصها مناسب نیستند؟
بله، شاخص «مصرف به نسبت سرانه» شاخص مناسبی نیست. باید بپرسیم از یک واحد انرژی، چقدر درآمد و ثروت ایجاد میکند؟ این شاخص واقعی بهرهوری و استفاده بهینه از انرژی را نشان می دهد.
درباره مصرف انرژی در ساختمانها، برخی مردم را مقصر میدانند. نظر شما چیست؟
مردم مقصر نیستند. شهروندی که ساختمان میخرد، نقشی در طراحی و ساخت آن ندارد. ساختمان تأیید نظام مهندسی و پایانکار شهرداری دارد و آماده عرضه است. اگر مبحث ۱۹ رعایت نشده، مسئولیت با وزارت راهوشهرسازی و وزارت کشور است. اگر تجهیزات کارآمد در بازار عرضه نمیشود و مردم مجبورند لوازم پرمصرف بخرند، این به سیاستگذاری و نظارت وزارت صمت و سازمان ملی استاندارد برمیگردد.
پس نقش مردم در این فرایند چیست؟
در پویشی که دنبال میکنیم، هدف این است که مردم با ارتقای آگاهی و رعایت نکات ایمنی ـ بدون اینکه سطح رفاه خانواده کاهش یابد ـ در یک هدف ملی همراه شوند و در حد توان، از اتلاف انرژی در منزل جلوگیری کنند.
شما به نقش مردم در مدیریت مصرف اشاره کردید. با توجه به شرایط اقلیمی کشور، مردم چه اقداماتی میتوانند انجام دهند؟
ما در کشوری زندگی میکنیم که اختلاف دمای روز و شب در بسیاری از نقاط حداقل ۱۰ درجه است. اولین جایی که این اختلاف دما را جبران میکند، سیستمهای گرمایشی منازل است. از مردم پرسیدیم تنظیم دما را چگونه انجام میدهید؟ بیش از ۸۰ درصد پاسخ دادند: «با پنجره». یعنی وقتی گرمشان میشود، بهجای کمکردن شعله بخاری یا پایین آوردن درجه پکیج، پنجره را باز میکنند. اگر مردم بدانند با بستن یک شیر رادیاتور یا کمکردن شعله بخاری میتوانند از اتلاف انرژی جلوگیری کنند، بدون کاهش رفاه، به این پویش میپیوندند. ما وظیفه داریم با کمک رسانهها این آگاهی را منتقل کنیم.
این موضوع چه ارتباطی با وضعیت آلودگی هوا دارد؟
تجهیزات گرمایشی منازل ما به طور متوسط راندمان کمتر از ۵۰ درصد دارند و این ناقصسوزی باعث تولید حجم قابلتوجهی گاز CO میشود. این گاز بخشی از آلایندههای فعلی است و حتی بر لایه گرمایی هوا اثر میگذارد و مانع شکلگیری رطوبت مناسب برای بارش میشود. این یعنی مسئله نهفقط مصرف و هزینه خانوار، بلکه سلامت و محیطزیست نیز هست. وقتی مصرف خانگی و اتلاف انرژی کاهش یابد، فشار بر صنایع کمتر میشود. فرزندان همین خانوادهها در کارخانهها و پتروشیمیها کار میکنند؛ وقتی صنعت از محدودیت خارج شود، تولید و صادرات افزایش مییابد و ارز به دست میآید. این ارز صرف تأمین کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم میشود. یعنی یک چرخه مثبت اقتصادی شکل میگیرد که همه منتفع میشوند.
شما گفتید اگر به اقتصاد انرژی توجه میشد، شرایط ما شبیه نروژ میتوانست باشد. این مقایسه از چه جنبهای است؟
نروژ از نظر منابع شرایط مشابهی با ایران دارد، اما شدت مصرف انرژی آن یکسوم ماست؛ یعنی ما سه برابر مصرف میکنیم. چرا؟ چون حاکمیت در نروژ «ارزش انرژی» را برای مردم تعریف کرده است. اگر قیمت انرژی در ایران حداقل معادل قیمت تمامشده عرضه میشد، شاهد تولید بخاریهای با راندمان C و G یا کولرهای با راندمان زیر E نبودیم. اقتصاد انرژی، خودبهخود سازنده، تولیدکننده و مصرفکننده را به سمت ساختوساز عایق، تجهیزات کارآمد و مصرف منطقی هدایت میکرد.
این موضوع در صنایع و نیروگاهها هم صدق میکند؟
قطعاً. وقتی گاز نیروگاه با قیمت بسیار پایین ـ هر مترمکعب ۲۷۰ تومان ـ عرضه میشود، تولیدکننده دلیلی نمیبیند که توربین کلاس F خریداری کند تا راندمان افزایش یابد. هزینه تعمیر و نگهداری آن بیشتر از بهای گازی است که میپردازد. این همان گازی است که ما در منازل با یک کلید یا روشنکردن شعله از آن استفاده میکنیم.

با این شرایط، وضعیت مصرف خانگی چگونه قابل اصلاح است؟
ما امروز بر خلاف گذشته که با هیزم، گازوئیل یا کرسی زندگی میکردیم و فقط یک اتاق را گرم میکردیم، همه خانه را گرم میکنیم؛ حتی اتاقهایی که استفاده نمیشوند. کافی است اگر از فضایی استفاده نمیکنیم با بستن درب آن را گرم نکنیم و در زمان تردد لباس گرم تر بپوشیم. همان کاری که سال ها قبل از لوله کشی گازودسترسی آسان به یک سرمایه بین نسلی تجدید ناپذیرانجام می دادیم بدین طریق بخش زیادی از وضعیت فعلی نتیجه سیاستگذاری حاکمیت است.
شما به قیمت پایین انرژی و نادیدهگرفتن ارزش ذاتی گاز اشاره کردید. این موضوع چه تأثیری بر رفتار مصرفکننده دارد؟
با فرض صفر لحاظ کردن ارزش ذاتی گاز ــ از تولید تا تصفیه و انتقال ــ هر متر مکعب گاز حدود ۵ سنت هزینه دارد که با دلار ۷۰ هزار تومانی حدود ۳۵۰۰ تومان می شود. در صورتیکه آن را با قیمت ۱۶۰ تومان تا ۵۰۰ تومان به حدود ۸۰ درصد مردم تحویل میدهیم. مردم مقصر نیستند؛ چون ارزش این انرژی را حس نمیکنند. اگر در خانه ۱۰۰ گرم طلا و ۱۰۰ گرم آهن داشته باشید، قطعا طلا را با مراقبت بیشتری نگه میدارید؛ انرژی ما امروز همان «طلا» ست، اما چون هم قیمت «آهن» عرضه می شود، کسی قدرش را نمیداند. این سیاست گذاری نادرست قیمت در بخش های صنعتی پررنگ تر است بطوریکه قیمت گاز در بخش هایی از ۶۹ تومان شروع می شود تا خوراک پتروشیمی که در ایام سرد سال بالای ۱۰ هزار تومان استو قطعا صنعتیکه گاز را به بهای کمتر از قیمت حداقل تمام شده دریافت می کند توجیهی برای اجرای طرح های بهینه سازی نمی بیند.
این بیتوجهی در سطح سیاستگذاری چه پیامدی دارد؟
هنوز در بالاترین سطوح حکمرانی به این باور نرسیدهایم که انرژی فسیلی تجدیدپذیر نیست و میلیونها سال طول کشیده تا این نعمت در اختیار کشور قرار گیرد. این یک امانت است، نه ارثیه. باید در برابر نسلهای بعد پاسخگو باشیم و از انرژی ثروت خلق کنیم؛ همانطور که نروژ کرد و امروز نسلهای بعدی از زیرساختهایی استفاده میکنند که پدران و مادرانشان ساختهاند.
شما درباره فشارافزایی پارس جنوبی هشدار دادید. دغدغه اصلی چیست؟
روند نزولی فشار مخازن پارس جنوبی نگرانکننده است. اگر همین مسیر را ادامه دهیم و به اهداف فشارافزایی نرسیم، ممکن است پنج سال آینده حتی در تأمین گاز خانگی دچار مشکل شویم. این هشدار جدی است.
شما مثالهایی از کاهش تابآوری مردم در برابر سرما آوردید. منظورتان چیست؟
اگر بازی The Last of Us که توسط کمپانی سونی عرضه شده است را دیده باشید، خانهها و ماشینهایی را میبینید که آدمی در آنها نیست و همه از سرما از بین رفتهاند؛ چون تابآوری کاهش یافته است. ما زمانی با کرسی و دمای پایین زندگی میکردیم، اما امروز نسل جدید با دمای ۲۰ درجه هم مشکل دارد. اگر آگاهیبخشی نکنیم، ممکن است دوباره مجبور شویم به هیزم و کرسی برگردیم.
چه اقداماتی میتواند بدون کاهش رفاه، مصرف خانگی را کاهش دهد؟
بخشی از راهحل ساده است: روزها پردهها را کنار بزنیم و از گرمای خورشید استفاده کنیم؛ شبها پرده ضخیم بکشیم تا سرما وارد نشود. با کاهش شعله بخاری و درجه پکیج و موتورخانه و پوشیدن لباس مناسب فصل می توانیم به کاهش تا ۳۰ درصدی مصرف انرژی کمک کنیک کاری همراهان ما در سال گذشته در پویش کاهش ده درصدی مصرف گاز انجام دادند. با همین روشهای ساده میتوانیم فقط در بخش خانگی روزانه ۱۰۰ میلیون مترمکعب از مصرف کم کنیم. اگر مردم بدانند آب از ۱۰۰ درجه بالاتر گرم نمیشود و اضافه کردن شعله فقط اتلاف انرژی و افزایش تبخیر اب است، شعله اجاق را بعد از جوش کم میکنند. این کار باعث میشود غذا نسوزد، آب اضافه نیاز نشود و کیفیت غذا حفظ شود. اینها اقدامات کوچک اما مؤثر هستند. البته نهادهای دولتی باید خط مقدم باشند اما متأسفانه رعایت نمیکنند و همین موجب انتقاد مسئولان میشود. دولت باید به این باور برسد.
صنعت پتروشیمی در مدیریت مصرف چه اقداماتی انجام داده است؟
ما ابتدا از خودمان آغاز کردیم. امروز ۷۶ مجتمع پتروشیمی فعالیت دارند که ۷۳ واحد تولیدیاند. پتروشیمی تنها صنعتی است که بیش از ۹۰ درصد برق مورد نیاز خود را تولید میکند و وابستگی کمی به شبکه سراسری دارد. حتی در زمان پیک تا ۶۰۰ مگاواتساعت به شبکه کمک میکنیم. ما فقط ۱۰ درصد گاز کشور را مصرف میکنیم؛ در سه بخش: گاز سوخت نیروگاهی برای تولید برق، گاز سوخت فرآیندی، گاز خوراک برای تولید محصولاتی مثل اوره و متانول. قیمت گاز خوراک، بالاترین قیمت فروش گاز عمده در کشور است و مبنای قیمتگذاری سایر بخشهاست. سوخت پتروشیمی ۶۰ درصد قیمت خوراک است و این در حالی است که در دنیا خوراک همیشه ارزانتر از سوخت است تا تولید ثروت و توجیه اقتصادی داشته باشد. یکی از اشکالات این است که خوراک باید ارزانتر از سوخت باشد، اما در ایران برعکس عمل شده است.
شما اشاره کردید که مصرفکنندگان نسبت به قیمت انرژی حساس شدهاند. این حساسیت از کجا ناشی میشود؟
بخشی از این حساسیت به این دلیل است که ساختار قیمتگذاری در صنایع مختلف تفاوتهای شدید دارد. مثلاً در صنعت فولاد، حدود ۶۰ درصد قیمت خوراک پتروشیمی است؛ در حالی که این سهم در سیمان تنها ۱۵ درصد است. در نیروگاهها که دیگر کاملاً مشخص است؛ قیمت گاز و معادل سخت مایع حدود ۲۷۰ تومان است و اصلاً به درصد قابلتوجهی نمیرسد. یعنی گاز خوراک پتروشیمیها ۴۰ برابر گاز نیروگاهی محاسبه می شود.
این تفاوتها چه معنایی برای سیاستگذاری انرژی دارد؟
وقتی این اختلافات را باز میکنیم، بسیاری از کارشناسان میپرسند: «این چه نوع قیمتگذاری است؟» برای توضیح موضوع، من همیشه یک مثال دانشگاهی میزنم. فرض کنید ۲۰ دانشجو دارید؛ تعدادی ممتازند، تعدادی متوسط و برخی ضعیف. حالا اگر سؤالها را طوری طراحی کنیم که همه با نمره ۱۳ پاس شوند و اسمش را هم «عدالت» بگذاریم، این عین بیعدالتی است. در انرژی نیز همین رویکرد غلط اعمال شده است و بی عدالتی زمانی پررنگ تر می شود که در آمار صادرات دقیق می شویم و می بینیم صنعتی با کمتر از ۲۰ درصد قیمت گاز و بهره گیری از گازوئیل یارانه ای سهم قابل توجه تناژی در صادرات دارد اما ارزشی ایجاد نمی کند.
این بیعدالتی در عمل چه تبعاتی ایجاد کرده است؟
باعث شده محصولاتی تولید کنیم که برای سوددهبودن، قیمت گاز باید آنقدر پایین نگه داشته شود که محصول در نهایت با ۲۵ تا ۳۰ دلاردر تن صادر شود. کامیونی که همان محصول را حمل میکند با قیمت ۳۵۰ تومان گازوئیل ۶۰ سنتی را دریافت می کند. یعنی ارزش حامل انرژیِ حمل بار، از ارزش خود محصول صادراتی بیشتر است! این محصول وارد کشور مقصد میشود و حتی در مواردی تبدیل به سدی در برابر ورود آب به کشور میشود؛ بعد ما همچنان خوشحالیم که صادرکنندهایم! همین سیاست غلط باعث شده در سردترین نقاط کشور گلخانههای غولپیکر بزنیم و محصولات استوایی تولید کنیم؛ محصولاتی که به دمای ۴۵ درجه نیاز دارند. در صورتی که همین محصولات در زرآباد بدون حتی یک واحد انرژی قابل تولید هستند. ولی ما در نقاط بسیار سرد کشور هزینه سنگین انرژی میدهیم تا همان محصول را تولید کنیم.
با وجود چنین تناقضی، چرا هدفگذاری صادراتی برای این محصولات انجام میشود؟
چون تصور میکنیم مثلاً میتوانیم این محصول را به روسیه یا ترکیه صادر کنیم. اما برای این هدف، مجبوریم گاز را با قیمت ۵۰۰ تومان به این گلخانهها برسانیم و همزمان از روسیه گاز ۳۰ سنتی وارد کنیم تا ناترازی را جبران کنیم! این یعنی ساختار آمایش انرژی کشور دقیقاً وارونه است. اگر آمایش سرزمین و انرژی را درست انجام دهیم، با همین ۸۵۰ میلیون مترمکعب گاز موجود نهتنها کمبود نخواهیم داشت، بلکه میتوانیم صادرکننده گاز باشیم و هیچ صنعتی هم در زمستان تعطیل نشود.
محدودیتهای گاز از چه زمانی آغاز شده و چه اثری داشته است؟
از هفته پیش محدودیتها شروع شده. فقط در پتروشیمیها روزانه ۳۰ میلیون مترمکعب مصرف کم شده و اگر همکاری مردم نباشد، این عدد بهزودی به ۵۰ میلیون مترمکعب میرسد. این یعنی ۱۵ همت کاهش درآمد دولت در یک ماه.
چرا این کاهش درآمد برای دولت چنین دردسرساز است؟
چون کل درآمد گاز به هدفمندی یارانهها اختصاص دارد و مستقیم به اقشار ضعیف میرسد. وقتی این درآمد کم شود، دولت سه انتخاب بیشتر ندارد: یا خدمات را گرانتر ارائه کند، یا مالیات را افزایش دهد، یا پول خلق کند و هر سه یعنی کاهش قدرت خرید مردم. در صورت اصلاح چرخه، کیفیت هوا بهتر میشود، اقتصاد حرکت میکند، درآمد دولت واقعیتر میشود و منابع هدفمندی بدون افزایش مالیات، خلق پول یا بالا بردن نرخ ارز تأمین خواهد شد. ضمن اینکه صادرات مازاد محصولات با ارزش افزوده، ارز بیشتری وارد کشور میکند. تفاوت درآمد طبق فرمول به مردم بازمیگردد. سال گذشته ۱۳۰ میلیارد تومان جایزه پرداخت شد. امسال اگر سه استان همراهی کنند، این رقم بیش از یک همت میشود. این یک همت یعنی: بهبود معیشت مردم، کاهش هزینهها، بهبود کیفیت هوا، تقویت فعالیتهای اجتماع و دریافت مستقیم پاداش توسط مردم.
آیا احتمال اعمال محدودیت بر مشترکان خانگی وجود دارد؟
سیاست دولت این است که بخش خانگی آخرین حلقه محدودیت باشد؛ مگر در سرمای شدید که افت فشار رخ دهد. در این موارد، شرکت گاز و دیسپچینگ توضیحات لازم را به مردم اعلام میکنند.
انتهای پیام



